*~*~*~*~*~*~*~*
حالا که مرده ام خوشحال ترم
عملا گم شده ام. اما خیلی زود همه مرا مرده فرض خواهند کرد
مختصر و مفید خواهیم گفت مرده
چند ساعت بیشتر نگذشته، اما احساس خیلی بهتری دارم
مفاصل شل، ماهیچه های لرزان
امروز صبح یک لحظه متوجه تغییر قیافه ام شدم. قیافه ام عجیب شده بود
از داخل آینه ماشین به پشت سرم نگاه کردم
کارتاژ ترسناک را پشت سر گذاشته بودم
شوهر کوته فکرم بیکار، در بار چندش آورش وقت می گذراند
متوجه می شوم که با چنین فکری لبخند به لبم آمده است
آها.... این حس تازه است
*~*~*~*~*~*~*~*
دختر گمشده اثر گیلین فلین
♦♦---------------♦♦
دور شده بودم، از همه ی نقشه هایی که سال ها پیش برای آینده م کشیده بودم... از همه ی قول هایی که به خودم داده بودم، از خودم دور شده بودم
تو کوچه پس کوچه های مغزم دنبال یه آدرس می گشتم، یه نشونه که بهم راه درست رو نشون بده
ولی هر گمشده ای اول باید بفهمه کجاست؟ پس یه شب چشمام رو بستم و قدم به قدم زندگیم رو مرور کردم
رسیدم به آدرس های اشتباهی
تا حالا کسی بهتون آدرس اشتباهی داده؟
تا حالا شده دنبال شادی و لبخند باشید ولی بهتون ناراحتی و غم نشون بدن؟
شده عشق بخواید و به نفرت برسید؟
شده در به در دنبال آرامش بگردید و پیداش نکنید؟ حتما شده
آدرس های اشتباهی باعث شده بود من خودم رو گم کنم
خیلی گشتم تا اینکه خودم رو پیدا کردم... کجا؟
وسط خاطراتم... نشسته بودم تا یکیشون زنده بشه و دستم رو بگیره ببره سمت خوشحالی، سمت عشق، سمت آرامش
امید به برگشتن آدم هایی که نیستن فقط باعث گم شدن میشه، گم شدن نقشه هایی که برای زندگیت داری، گمشدن آیندهت، گم شدن خودت... من خودم رو پیدا کردم، درست وسط وعده های آدم هایی که نبودن، نموندن
♦♦---------------♦♦
حسین حائریان